در فرهنگ عامه ایرانی نمک رابطه ای مستقیم با محبت کردن و مدیون شدن دارد .نمک خوردن، نمک گیر شدن و … اصطلاحاتی است که بسیار مرسوم است .در واقع حرمت نمک را نگه داشتن، یکی از نشانه های سپاس گذاری و معرفت است.این ضرب المثل می خواهد بگوید که مهم نیست میزان محبت و لطف چقدر باشد، آن که قرار است قدر بداند، خواهد دانست حتی اگر میزان این محبت به میزان خیلی کمی باشد.

پادشاهی بود که یک دختر خیلی‌خیلی زیبا داشت، هرکس می‌آمد برای خواستگار او، پدرش می‌گفت: «هرکی این انبار نمک را بخوره، دخترم مال اوست».
عده زیادی جان خود را از دست دادند و بیهوده هرکدام یک دو من نمک خوردند و مردند. عاقبت یک اژدها فهمید و خودش را به صورت آدمیزاد درآورد و به شکل یک درویش درآمد و یکسره به نزد پادشاه شتافت و گفت: «قبله عالم به سلامت باد! من آمده‌ام خواستگاری دختر شما» .

پادشاه گفت: «ببریدش سر انبار نمک تا بخوره!»
او را به انبار نمک بردند تا بخورد. درویش هم انگشت کوچکش را به نمک زد و خورد و رفت پیش پادشاه و گفت: «خوردم» پادشاه پرسید «تمام شد؟» گفت: «بلی» پادشاه پرسید: «چطور؟» گفت: «شما فرمودید نمک بخور، من هم یک انگشت خوردم!»
پادشاه گفت: «چطور؟ آخه قرار بود همه نمک را بخوری!»
گفت: «قبله عالم! انگشت نمک است و خروار هم نمک است» پادشاه بر او آفرین گفت و دختر خود را به او داد.